اون روز مامانم گفت جورابای کثیف خودت و داداشتو بیار بنداز تو ماشین لباس شویی، منم رفتم ببینم کدوم کثیفه کدوم تمیز. بعد یکی از جورابای داداشمو ورداشتم بو کنم ببینم بو میده یا نه که بندازم ماشین،
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
. هیچی دیگه الآن تو آی سی یو ام، واسه سلامتیم دعا کنین!!!!!!!!
.
ادامه ی خاطراتـــــ در ادامه ی مطلب